اعترافات شهر خدا

خرده روایت های متن، حاشیه و امیر از سفر به حجاز و ریاض
اعترافات شهر خدا، سفرنامه‌ای به قلم سید مجید حسینی است. او در این اثر ارزنده، با زبانی شاعرانه و پراحساس، ماجرای سفر خود به ریاض و زیارت خانه‌ی خدا در شهر مکه را روایت کرده است؛ روایتی که در عین برخور..ادامه
  • قیمت: 45,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

اعترافات شهر خدا، سفرنامه‌ای به قلم سید مجید حسینی است. او در این اثر ارزنده، با زبانی شاعرانه و پراحساس، ماجرای سفر خود به ریاض و زیارت خانه‌ی خدا در شهر مکه را روایت کرده است؛ روایتی که در عین برخورداری از وجه مستندگونه، آکنده از ظرایف ادبی و لطایف فکری‌ست.

سفرنامه‌ یکی از معدود انواع ادبی است که هیچ‌گاه از رونق و اعتبار نیفتاده، و همواره مورد توجه نویسندگان در فرهنگ‌های گوناگون بوده است. دلیل این امر احتمالاً ناشی از این واقعیت است که نویسنده هنگام نوشتن سفرنامه، خود را فارغ از تمام محدودیت‌ها و قیدوبندهایی می‌بیند که معمولا در کار نگارش وجود دارد. تنها شرط لازم برای نوشتن یک سفرنامه‌ی خوب، صداقت و خود بودن است. از سوی دیگر، سفرنامه ژانری منعطف است و امکانات ادبی بالقوه‌ای دارد که از نظر نویسندگان خوب دور نمی‌ماند؛ سید مجید حسینی در کتاب صوتی اعترافات شهر خدا، به خوبی توانسته این امکانات بالقوه را به خدمت بگیرد، و در قالب یک سفرنامه، اثری تماماً ادبی خلق کند.

حسینی در این اثر ماجرای عزیمتش به حجاز را شرح داده است؛ شرحی پرآب‌وتاب، که سرشار از ظرافت‌های فکری و زبانی است. شور مذهبیِ مولف، در خط به خط این اثر موج می‌زند. زبان او، به تناسبِ درونمایه‌ی اثرش، توأمان از خاک و افلاک نشان دارد. بهتر است شرح دقیق‌ موضوع کتاب را از قول خود نویسنده بخوانیم:

«در این سفر سه پسر همراهم هستند؛ دو درون و یکی بیرون. جنگ و دعوا، قیل و قال و گفت وگوی این سه پسر تمام مسیر سفرم را در هم ریخت و سفرم شده آشتی دادن این دو نفر. پسر اول، جوانی است در درونم که ده سال پیش در چنین روزهایی به این سرزمین آمد؛ سخت مودب است، اهل قرآن، نماز و همه متون مذهبی. پسر دوم اما سخت بازیگوش است، گوشش به حرف‌ها، متن‌ها گرفتار نیست. تو گویی اصلا زاده شده که گوش ببندد و دهان باز کند و البته زبان سرخ سر سبز می‌دهد بر باد… پسر سومی هم هست که جزء من است اما در بیرونم. بخشی از وجود اما خارج از وجود: پسرم امیر که همراهم است…»

چنانچه از همین چند سطر پیداست، آنچه در کتاب اعترافات شهر خدا کانون توجه قرار گرفته، تقابل‌های درونی و بیرونیِ راوی است، که می‌توان آن‌ها را بازنمودی از تقابل امر الهی و امر دنیوی نیز دانست. حال، سوالی که سر برمی‌آورد این است: آیا پسرانی که درون راوی این سفرنامه زندگی می‌کنند، سرانجام روزی حرف یکدیگر را خواهند فهمید؟

بریده‌ای از کتاب اعترافات شهر خدا

دم غروب، هوا که بهتر شده بود، با امیر مشغول عکاسی بودیم. داخل صحن مسجدالنبی، یک مرد کُرد، با لباس کردی، و چفیه‌ی دور کمربسته، بی‌اجازه وارد عکس ما شد. کنار کالاسکه‌ی امیر ایستاد. خنده به لب ژست پهلوانی گرفت، و عکس انداخت و شروع کرد با امیر بازی کردن. مردی حدوداً پنجاه ساله با قدی بلند، و چشمانی ریز، ته‌ریش جوگندمی، و لباس خاکستری کردی. همان وسط صحنه نشستیم دور هم به گپ و گفت. مرد کرد اسمش معروف محمدمصطفی بود، اهل سلیمانیه‌ی عراق. به او گفتم: «شنیدم کردستان عراق پس از صدام آباد شده.» با رضایت تأیید کرد، و البته با غمی فراوان، از دوران صدام یاد کرد. می‌گفت: «صدام کردها را از بین برد. کشتار کرد.» هی اسم حلبچه می‌آورد و کشتار حلبچه. با خودم گفتم اینجا کنار قبر نبی، سخن از حلبچه چیست دیگر؟ ادامه داد: «هزاران زن و کودک کرد را صدام در حلبچه کشت.» سوال کردم: «از خانواده‌ی شما هم، کسی آنجا بود؟» خندید و گفت: «بیست و دو نفر...»!

مشخصات

  • شابک:

    9786001755866

  • قطع:

    رقعى

  • تعداد صفحه:

    216

  • سال انتشار شمسی:

    1392

  • نویسنده:

    سیدمجید حسینی،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد